روياي شکفتن گلبرگ ها با نسيمي همنوا مي شد
خبر روشني چشم ها با اشک هايي لبريز مي شد
در سجده عاشق ياري از جانب خدا احساس مي شد
دست هايي در هنگام دعا بر سري نوازش مي شد
در سير حيات بس رنج ها به دل تحميل مي شد
روح آدمي با نيت خير وارد ميدان مي شد
به حيراني دل پايان داد و صدها پنجره باز مي شد
اي دل يادت نرود زمان ها با تلاش روز ميعاد مي شد