تاریخ : یکشنبه 93/5/5 | 6:29 عصر | نویسنده : بهار

شرح مختصری از پرافتخارترین دوران تاریخ ایران مطمئنا به هزاران دیوان و دفتر نیاز دارد که هر چه از آن گفته شود باز هم کم است نه آنکه کافی نباشد بلکه دوست داران و عاشقان این کهن بوم و بر را سیراب نخواهد کرد.

(( روزی که بیانیه کوروش بر روی استوانه معروف او در بابل در معرض مطالعه و تماشای مردم گونان قرار گرفت آریاییهای ایرانی همراه قوم پارس قدم بر صحنه حوادث جهانی نهادند قوم پارس که فاتح جدید بابل از میان آنها بر خاسته بود و بعدها اخلاف و خویشان او غالبا دوست داشتند خود را به آن قوم منصوب کنند با آنکه چندین فرمانروای دیگر از همین خاندان قبل از کوروش در میان آنها سلطنت کرده بودند فقط از عهد کوروش بود که توانست در عرصه رقابتهای بین المللی عصر خود را برای بنیان نهادن یک امپراطوری بزرگ جهانی شایسته نشان دهد .پدران کوروش از چند نسل قبل از او در انشان پادشاه بودند و در زمان حکومت مادها نیز از آنها تبعیت می کردند و پدرش که کمبوجیه نامیده می شد نیز خویشتن را دست نشانده آستیاگ می یافت . کوروش هم که بر حسب بیشتر روایات دختر زاده آستیاگ بود وقتی در انشان به سلطنت نشست خیلی زود ضعف و انحطاط دولت آستیاگ را دریافت و همین نکته او را به فکر توسعه قدرت و خیال کسب استقلال انداخت.
آستیاگ سالها پیش کوشیده بود این دختر زاده خود را در هنگامی که هنوز کودک بود به دست وزیر خود هارپاگوس هلاک کند و چون هارپاگوس دست به خون کودک نیالوده بود شاه برای مجازات او داده بود فرزند هارپاگوس را بکشند و غذائی را که از گوشت سر و دست او ساخته بودند بزور به این پدر بدبخت خورانیده بودند

(وقتی می گویم بیانیه اعلامیه حقوق بشر در چنان دورانی باعث شگفتی بسیار است بی جهت نیست).

با اینهمه هارپاگوس خشم خود را فرو خورده بود و برای بدست آوردن فرصت انتقام در خدمت آستیاگ باقی مانده بود از این رو وقتی شاه سالها بعد در طغیان کوروش هارپاگوس را بدفع او فرستاد او در خیانت به آستیاگ هیچ تردیدی به خود راه نداد و با سپاه خویش به کوروش پیوست .حتی لشگری که خود آستیاگ جهت دفع او آورد در نزدیک محل پاسارگاد بر پادشاه خود شوریدند و او را به کوروش تسلیم کردند و این نشان می دهد که جنگجویان ماد کوروش را بیگانه و جدا از خود نمی دانستند خصوصا که ماندانا مادر کوروش نیز از خاندان ماد بود و این را نیز می توان از مورخان یونانی که گه گاه از طوایف و شاهان پارسی نیز همچنان به عنوان طوایف و شاهان ماد یاد کرده اند دریافت. یکبار به یکی از دوستان پان عثمانیسم دوستانه پیشنهاد برگزاری همایشی برای کوروش را جهت اتحاد و ارتباط بیشتر را نمودم اما این این اشخاص که تقریبا خود را از هر گونه هویت و خاستگاه ایرانی بودن مبرا می دانند بدون هیچگونه تردیدی گفتند کوروش به ما ربطی ندارد!!!

هر چند بعد از گذشت هزاران سال دیگر پارس و ماد بودن برای ایرانیان معنایی ندارد اما همین نشان می دهد که از همان ابتدا نیز هرگز جنگ و دشمنی بین اقوام اصیل ایرانی روی نداده و همه ایرانیان در کنار هم و با یاری هم تاریخ خود را بر صفحه روزگار نوشتند و اگر شاهنشاه ایرانی به پیروزی و قدرت فراوان دست یافت بخاطر سواره نظام ماد و پیاده نظام پارس بود که هر دو در زمان خود بهترین بودند و بدین ترتیب قویترین ارتش جهان آنروز را در کنار یکدیگر ساختند .در هر حال شکست آستیاگ نه تنها پادشاه لیدیه را که خواهرش در نکاح آستیاگ بود ناراضی کرد بلکه بابل و مصر را نیز نگران ساخت و اتحاد این سه قدرت برتر آن زمان را در برابر ایرانیان را اجتناب ناپذیر نمود لازم به گفتن است که در آن هنگام هنوز یونانیها قدرتی محسوب نمی شدند و هنگامی که در جنگ کوروش با ایونیها آنها از اسپارت کمک خواستند یک فرستاده آنها نزد شاهنشاه باریافت و با ساده دلی به کوروش اخطار نمود که اگر از مداخله در سرنوشت ایونی ها دست بر ندارد باید منتظر عکس العمل اسپارت باشد شاهنشاه نیز بر حسب اخلاق جوانمردانه خود از فرستاده اسپارت بخاطر این اخطار مشفقانه تشکر کرد اما در عین حال به خنده گفت اگر عمرش کفاف دهد کاری خواهد کرد که اسپارت بجای دلسوزی بر احوال ایونی ها بر سرنوشت خود گریه کند ونیز افزوده بود که من از کسانی که در میدانهای شهر خویش گرد هم می آیند تا بقید سوگند دروغ یکدیگر رافریب دهند بیمی به دل راه نمی دهم )) براستی که فرق بسیار نیاکانمان را با وضع موجود در میادین بازارها و مجلس امروز ایران مقایسه کنید که جزء دروغ و کلاهبرداری هنری یافت نمی شود .

خداوند این کشور را از دشمن خشکسالی و دروغ محفوظ دارد کتیبه داریوش در تخت جمشید





  • وبلاگ شخصی | بن تن | قالب وبلاگ

  • Making MusiC