سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : دوشنبه 93/5/20 | 2:7 عصر | نویسنده : بهار


برام بسه همین صدای خستت
که میپیچه یه وقتایی تو گوشم
شبا وقتی حواست نیست تو خوابی
لباسی که تنت بودو میپوشم

 

تنم بوی تنِ ِ تورو میگیره
میمونه رد آهم روی شیشه
تا بغضم میشکنه درش میارم
شاید فردا بپوشیش لکه میشه

لعنت به این عقربه هایی که
دستاشونو برام تکون میدن
اشکامو از تو آینه میبنم
منو به همدیگه نشون میدن
لعنت به آینه ی اتاق من
این اینه ای که صافو شفافه
تصویره یک زن نشون میده
که بی هدف موهاشو میبافه

برات کم رنگ تر از قبل میشم
هوا هم بینمون دیوار میشه
ببین سقف بلنده آرزوهام
داره روی سرم آوار میشه
شکنجه میشمو چیزی نمیگم
تورو هرجوری باشی دوست دارم
همه فکر میکنن آرومم اما
تو هرچشمم یه اقیانوس دارم

لعنت به آهنگی که دوست داری
گوش میکنم با اینکه بیزاری
من خیلی وقتا پا به پای شب
با این صدا تا صبح بیدارم

لعنت به سازت که هنوز کوکه
به شعرهایی که برات میگم
لعنت به تو که رفتی از پیشم
لعنت به من که با یکی دیگم




  • وبلاگ شخصی | بن تن | قالب وبلاگ

  • Making MusiC